یکی بود یکی نبود
|
|
قصه از آنجا شروع شد که فهمیدم ،
از میان این همه " بود" ،
من در آرزوی یکی " بودم" که " نبود"
-----------------
پـــ نـــ : از خودم نیستـــ ...
|
چهار شنبه 28 تير 1391برچسب:,
|
|
|
|
|
سیب هم که باشی
|
|
سیب هم که باشی ،
در سرنوشتم تاثیری نداری ...
من خیلی وقت است
در پی جاذبه،
زمینی شده ام ...
معصومه کهندانی
|
|
|
|
او درد دارد ...
|
|
هر شب درد هایش را
زیر تخت پنهان می کند ...
می ترسد نامردها بفهمند درد دارد ،
این کار را هم ،
از دست بدهد ...
معصومه کهندانی
|
|
|
|
چهارشنبه
|
|
فردا چهار شنبه است
روزی دیگر از تکرار بیهوده بودن !
روزهای هفته آنقدر تکرار شدند
که بی مهابا
به کهنگی و عادت رسیدند !
و ما چون همیشه
به فکر فردایی هستیم
که شاید رنگش خاکستری تر از امروز نباشد
فردایی که یادمان می رود
دیروز سه شنبه بود ...
عباسعلی اسکتی
|
سه شنبه 20 تير 1391برچسب:,
|
|
|
|
|
سایه
|
|
سایه ات بر سرم سنگینی می کند ،
دور که شدی ،
سایه ات را هم ببر ...
معصومه کهندانی

|
|
|
|
تَــــــــــــرک
|
|
تَــــــــــــــــــرک دیوار که هیچ،
این روز ها
هرکس
به تَـــــــــــــــــرک دل خود می خندد ...
معصومه کهندانی
|
|
|
|
کسی حاضر نیست
|
|
این روزها
کسی حاضر نیست
خود را گرفتار زنی کند
که با آینه حرف می زند
که شب ها ستاره می چیند
زنی که برای گنجشکها دانه می ریزد
و اگر باد لانه شان را از هم بپاشاند
گریه اش می گیرد
زنی که درخیابان
می دود
به دنبال بادکنکی
که از دست طفلی رها شده
...
همسایه ها می گویند
او دیوانه است
و دیوانه ها خطرناکند ...
--------------------------------------
سلام.
اسم اصلی شاعر این شعر رو نمی دونم امــــــا ایشون با نام بنفش بانو می نویسن.
|
دو شنبه 12 تير 1391برچسب:,
|
|
|
|
|
شاید هیزم هایم، از اول تر بودند ...
|
|
با همه دوست بودی و به من که می رسیدی غریبه !!!
اشکالی ندارد ...
شاید هیزم هایم،
از اول تر بودند ...
معصومه کهندانی
|
|
|
|
رفتنت را باور نمیکنم
|
|
هنوز هم مرا به جان تو قسم میدهند ...
میبینی ؟؟
تنها من نیستم که رفتنت را باور نمیکنم ...
|
چهار شنبه 7 تير 1391برچسب:,
|
|
|
|
|
من دگر دلم را به خدا سپرده ام.
|
|
خنده ام می گیرد وقتی پس از مدت ها بی خبری بی آنکه سراغی از این دل آواره بگیری
می گویی:دلم برایت تنگ است....
یا مرا به بازی گرفته ای،
یا معنی واژه هایت را خوب نمی دانی...
دلتنگی ارزانی خودت...
من دگر دلم را به خدا سپرده ام
...
|
دو شنبه 5 تير 1391برچسب:,
|
|
|
|
|