این شعر رو برای پدربزرگم گفتم.چند سالی هست که فوت کردند...
|
|
باباجون چند شبه دل
هوای تو را داره،چه کنم؟
با درد تنهایی و زاری چه کنم؟
یاس تو باباجون،
چند صباحی ست که پژمـــــــــرده شده
دلش خیلی وقت است که افسرده شده
*******
گاهی دل بهانه ها می گیرد
یاد تو که افتاد،
انگاری که دل می گیرد...
اشکی از گوشه چشم سرازیر می گردد
روی گونه های تر من،
مهمانی می گیرد...
*******
باباجون از وقتی رفتی تو،
یاس تو تنها ماند
توی کوچه های دل او
نام تو تنها نام
*******
بابا جون در آخر،
به یاد سهراب برایت گویم:
تو مرا یاد کنی یا نکنی،
من به یادت هستم...
معصومه کهندانی
|
|
|
|
هرچه هستی باش
|
|
با توام
ای لنگر تسکین!
ای تکان های دل !
ای آرامش ساحل!
با توام
ای نور !
ای منشور !
ای تمام طیف های آفتابی!
ای کبود ارغوانی!
ای بنفشابی!
با توام ای شور ! ای دلشوره ی شیرین !
با توام
ای شادی غمگین!
با توام
ای غم!
غم مبهم !
ای نمی دانم !
هر چه هستی باش!
اما کاش...
نه جز اینم آرزویی نیست:
هر چه هستی باش!
اما باش!
( قیصر امین پور)
۱۳٩٠
|
پنج شنبه 15 دی 1390برچسب:,
|
|
|
|
|
مثل مهتاب
|
|
بی قرار توام و در دل تنگم گله هاست
آه! بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست
مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب
در دلم هستی و بین من و تو فاصله هاست
آسمان با قفس تنگ چه فرقی دارد
بال وقتی قفس پر زدن چلچله هاست
بی تو هر لحظه مرا بیم فرو ریختن است
مثل شهری که به روی گسل زلزله هاست
باز می پرسمت از مسئله ی دوری و عشق
و سکوت تو جواب همه ی مسئله هاست
(فاضل نظری)
|
پنج شنبه 15 دی 1390برچسب:,
|
|
|
|
|
کاش بارانی ببارد...
|
|
کاش بارانی ببارد ، قلبها را تر کند
بگذرد از هفت بند ما ، صدا را تر کند
قطره قطره رقص گیرد روی چتر لحظه ها
رشته رشته مویرگهای هوا را تر کند
بشکند در هم طلسم کهنه ی این باغ را
شاخه های خشک و بی بار دعا را تر کند
مثل طوفان بزرگ نوح در صبحی شگفت
سرزمین سینه ها تا نا کجا را تر کند
چترهاتان را ببندید ای به ساحل مانده ها
شاید این باران که می بارد شما را تر کند
|
سه شنبه 6 دی 1390برچسب:,
|
|
|
|
|